دانلود رمان اسیر دزدان دریایی
در این وقت روز در خدمت دوستان عزیز هستیم با رمان بسیار هیجانی با نام ” رمان اسیر دزدان دریایی ” امیدواریم مورد پسند شما همراهان همیشگی وبسایت رمان خون قرار بگیره در ادامه با ما باشید /
دانلود رمان اسیر دزدان دریایی
قسمتی از رمان »
داستان دختر مرد ثروتمندی که در یک سفر دریایی توسط دزدان خشنی گروگان گرفته میشود تا از پدرش اخاذی کنند اما رئیس دزدان دریایی خواب دیگری برای این دختر دیده …
قسمتی از محتوای رمان :»
انگلستان ۱۸۲۰
آب خنک حس عالی بهم میداد
به ساحل رودخونه نگاه کردم که ندیمه هام با نگرانی ایستاده بودن و لباس هام تو دستشون بود– شما هم بیایین داخل دخترا خیلی خنک و عالیه
– خانم … خواهش میکنم برگردین… اگر کسی شمارو ل*ت ببینه چی
– انقدر جوش نزن کتی … کسی این طراف نیست
اینو گفتم و به طرف میانه رودخونه رفتم . آب تا بالای سی*ه ام رسیده بود
چقدر خنک بود و زلال
کتی و مگی ندیمه های دوقلو من بودن اما همه میدونستن از پس من برنمیاد
نه اونا نه هیچ کس دیگه
حتی پدرم لرد آنسل از پس کوچکترین بچه اش و تنها دخترش سوفیا برنمی اومد…./ برای دانلود نسخه کامل این رمان زیبا از باکس دانلود زیر استفاده کنید
رمان های پیشنهادی ما »
ارباب خشن و هات من ارباب حریص من دکمه و شلاق نهایت لذت باج گیری در تخت پکیج رمان های برتر الهه ای در لباس زیر همسرهات من پادشاه بی رحم خدمتکار هات من انگلیسی کثیف آقای خسیس کوچولوی شیطون عمویم نباش هم خواب انگلیسی من مجموعه رمان های بزرگسال دامینیک وسوسه شیرین خائن ویر مرد قانون مکانیک مربی بانکدار انتقام و آبرو حسابدار زیبا راننده سرویس جذاب من شوگر ددی خانوم باش یکطرفه جمجمه 365 روز دلبر حاجی میلیاردر کثیف همسر قلابی مالک چگونه هر کسی را عاشق خود کنیم ؟ سه دبیرستانی شیطون من مردی که به زانو در آمد هوس پرستان دختر خلافکار شب سرنوشت ساز بدنام ایرانی همسر فراموش شده یونانی رویای آرش ثانیه های کثیف بردگی دکمه و شلاق ۱۹ درجه تا لذت ملکه اتاق بازی قلب سنگی بهشت داغ من رژ لب قرمز تصاحب گر ناله های نیمه شب در آغوش یک قاتل عموی ناتنی من بهشت خیس من کبودی بی گناه و شوالیه پرستار هـات من سوگلی معلم شوهر هـات من تصاحب لیلی گیلاس کدبانوی سفارشی شوفر بَدنام خارجی ملاتونین فرشته شیطانی دختر نسبتا بَد دلبر وحشی مرد رویاها دانشجوی شهـوتی من پسرخاله من
سلام من فایل آمورفیلیا رو دارم بفرستم براتون؟
سلام بله ممنون میشم ای دی بذارید من پیام بدم در تلگرام
قسمتی از متن(در واقع اول متن رمان):
زبان امیلی :
وزنمو روی پاهام جا به جا کردم
قلبم داشت میومد تو دهنم
هیچوقت تو اجتماع نبودم و این اولین بار بود تنهایی اومده بودم بیرون.
نگاهش رو صورتم چرخیدو از صورتم روی بدنم چرخید
روی سینه هام مکث کردو گفت
– واقعا ۱۸ سالته؟
سر تکون دادمو گفتم
– تو مدارکم اینطور نوشته
خودمم واقعا نمیدونستم ۱۸ سالمه یا نه. اما طبق مدارک ممکنه سنم کمتر باشه اما بیشتر نیست
اخمی کردو گفت
– اندامت میخوره اما صورتت نه
سکوت کردمو تنم مور مور شد
دورم چرخیدو روی دستشو به باسنم زدو گفت
– چرا حاال اینکار… این اندامه تو حیفه ازش استفاده درست نشه
از ترس بدنم شروع کرد به لرزیدن
سریع خودمو جمع و جور کردمو گفتم اگه نمیخواین این کارو به من بدین لطفا مدارکمو بدین من برم
پوزخندی زدو گفت
– باشه دختر جون فقط میخواستم امتحانت کنم.از فردا بیا سر کارت. کسی جز تو برای تمیز کردن
گچبری ها نداریم. این عمارتم ۱۲۰ تا گچ بری منقوش داره یعنی حسابی کار داری
با این حرف پشت میزش نشستو گفت
– دخترای جوون با ظاهر نصف تو توی بار کار میکنن و دو برابر تو در میارن. اونوقت تو
میخوای اینکارو کنی! واقعا عجیبه
آب دهنمو غورت دادمو گفتم
– من تو شلوغی حالم بد میشه
یه ابروشو باال انداختو گفت
– اگه مارتا برات توصیه نامه ننوشته بود بهت شک میکردم
این پا اون پا کردم
تو مکالمه های اینجوری نمیدونستم باید چی بگم
سوالی نگاهم کرد که گفتم
– میشه از امروز کارمو شروع کنم؟ من به حقوقم نیاز دارم
پوفی کردو مدارکمو گذاشت تو پوشه و گفت
– باشه… اما از فردا ساعت کاری ۸ صبحه نه ده صبح یادت نره
چشمی گفتمو پشت سرش راه افتادم.
از راهرو شلوغی رد شدیم و نگاه همه خدمت کار ها رو روی خودم حس کردم
لعنت به من و موهای زیادی روشنم ! یا شایدم چشمام که آبی و طوسی بود؟ یا سینه هام که نسبت
به اندامم کمی بزرگ بود . شایدم باسنم…
سد تکون دادم تا این افکار همیشگی از ذهنم پاک شه
هرچی بود من… انگار تو قالب درستی نبودم.
ظاهرم زیادی جلب توجه میکرد
حتی با لباس های کهنه من
و این برام خوب نبود
چون منو میترسوند
منی که تمام عمرم تو پرورشگاه بودمو بیشتر از ده تا آدم نمیشناختم
تا رسیدیم به اتاق خدمتکار ها خیس عرق شده بودم…
💕مدیر جان بسه این همه از متن؟؟؟💕
سلام گفتم دوستان بگردند پیداش کنن
سلام ممنون بابت سایت عالیتون
میشه لطفا رمان آموروفیلیا رو هم قرار بدین
چشم
سلام باعرض پوزش چون نمی تونستم عکس رو اینجا براتون بفرستم قسمتی از رومان رو براتون می نویسم.
رمان جدید درباره ی یه مرد مولتی میلیونرهست که دشمن های زیادی داره یه شب متوجه میشه که خدمتکاری که داره اتاقشو تمیز می کنه برای خدمتکار بودن زیادی خوشگله و حدس میزنه جاسوس یکی از دشمناشه.برای همین تصمیم میگیره که درسی بهش بده که تاعمر داره فراموش نکنه اما…
هیچ چیزی اون طوری که فکر می کنه نیست.
امید وارم این بتونه کمکتون کنه تا این رمانو پیدا کنید و اینجا بزاریدش.
سلام بررسی میشع
مدیر جان اگ بخواین قسمتی از متن رو براتون مینویسم و همین جا میفرستم؟؟
برای پیدا کردن رمانش میخوایین قسمتی از متنشو برام بفرستید ؟ اسم رمانم بگید میدم بچه ها بررسی کنند
سلام این رمان از خانم ساحل هسش البته ببخشید مدیر جان ک گفتم و اسمش هم آمور و فیلیا هست💕💕
سلام می بخشید پیرو جوابتون باید بگم جون به صورت پی دی اف دانلود کردم نمی تونم قسمتیش روبهتون بدم ولی اگه اخر رمان مقبره لیا که اتفاقا از همین نویسندا است رو بخونید متوجه میشید.
سلام متاسفانه وقت کم دارم برای خوندن رمان /میتونید اسکرین شات بگیریر از محتوای رمان و اپلود کنی برامون از اینجا
سلام میشه چند تا از رمان هایی که این نویسنده نوشته رو معرفی کنید
سلام میشه رمان بهشت کلوچه ای من رو بزارید هرچی توی تلگرام گشتم نبود شما بزاریدش
سلام خیر
سلام لطفا رمان امورو فیلیا رو هم که اثر ساحل عزیز است رو توی سایت عالیتون بزارید . ممنون از شما
سلام و خشته نباشید
لطفا رمان آموروفیلیا رو که کاری از همین نویسنده هست رو در سایت فوق العادتون قرار بدین
ممنون
سلام قسمتی از متن رو بدید چشم.
سلام خسته نباشید ممنون میشم چند تا از رمان های مرتبط با این رمان رو معرفی کنین با تشکر
سلام از اینجا میتونید لیست رمان هارو ببینید مشاهده